ایده دفاع خبرنگاران از حقوق مردم عادی ، به مهمترین انگیزه برای خبرنگار شدن تبدیل شده است

هفدهم مرداد، نمادی از تلاش و سختکوشی طلایه داران جبهه آگاهی است که در
صحنههای سرنوشت ساز با تلاش خستگی ناپذیر و صادقانه در فرایند پیچیده و
دشوار تقابل با جنگ نرم دشمن با اطلاع رسانی شفاف و بهنگام از هیچ کوششی
دریغ نمیورزند.همچنانچه تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی در سال
های دفاع مقدس و پس از آن، شاهد از جان گذشتگی خبرنگاران رشید میهن عزیز
در امر بازتاب واقعیات دفاع از آزادگی و اسلام بوده که بسیاری از آنان با
تمسک به آرمان های انقلاب و تلاشی خستگی ناپذیر در این راه گام نهادند و
ثابت قدم ماندند، امروز نیز بسیاری از جوانان با کفایت در این عرصه
حضوری پر تلاش دارند و همچون چشم بینای ملت در بازتاب رخدادهای داخلی و
بین المللی فعالیت می کنند.
همواره خداوند سبحان را شاکر بوده ام که توفیق حضور در این عرصه مقدس را نصیبم ساخته است . در
حقیقت رشته دانشگاهی حقیر مدیریت است و حرفه کاری ام خبرنگاری . خیلی ها
از عدم همخوانی مدرک تحصیلی و کارم می پرسند . يكي از تشابهات اصلي اين دو
رشته اين است كه در رشته تحصیلی ام ، مدیریت ، حساب و كتابي از شركت يا
موسسه خاصي انجام مي شود، ولي در حرفه خبرنگاري ميزان خدمتگزاري مسئولان
نسبت به مردم جامعه را بايد سنجيد. خبرنگاری شغلي است به ظاهر لذت
بخش و شیرین، اما در باطن انبوهی از رنج ها و مشکلات طاقت فرسا را به
همراه دارد که اگر لذت تاثیرپذیری اثر و نوشته های آن را از نظر دور
بداریم، می تواند بسیار جانکاه و ملال آور باشد و سختی کار خبرنگاری را دو
چندان کند.خبرنگار مشکلات اجتماعی را جستجو میکند، به واقعیتهای تلخ پی
میبرد، مسائل و نیازهای جامعه را درک میکند و برای انتشار آن خود را
مسئول میداند و چون رابط بین مردم و مسئولان است، نمیتواند بیتفاوت
باشد و غفلت بورزد.
چهار انگیزه اصلی برای خبرنگار شدن وجود دارد:
میل به نوشتن:
در بیشتر کشورهای درحال توسعه خبرنگاران گروه مهمی از جامعه هستند که از
طریق " نوشتن" امرار معاش می کنند. خیلی از جوانانی که خود را رمان نویسان
آینده می بینند، به خبرنگاری روی می آورند تا در کنار امرار معاش، مهارت
نویسندگی را هم در خود تقویت کنند. با این که مهارت های لازم برای
"روزنامه نگاری" و "تالیف کتاب" متمایز از یکدیگر هستند، اما در کسانی که
می خواهند خبرنگار شوند امید به نویسنده شدن از بین نمی رود.
میل به شهرت:
بیشتر مردم دوست دارند که کارهایشان توسط دیگران شناخته شود. این به
ارزشمند شدن کار کمک می کند. بعضی از مردم هم مایلند که خودشان شناخته
شوند، تا بلکه از دید جامعه دارای شان و موقعیت باشند. امید به دست یابی
به شهرت ، انگیزه ی بدی نیست، اما هرگز نباید این مورد به هدف اصلی در
خبرنگاری تبدیل شود.
میل به نفوذ و تاثیر گذاری مثبت:
از آنجایی که خیلی از افراد خصوصا در مناطق روستایی بر قدرت و تاثیر تصویر
و یا واژه ی شفاهی یا کتبی واقف اند، در پی دست یابی به قدرت برای تاثیر
گذاری بر مردم وارد عرصه خبرنگاری می شوند.در
خیلی از کشورها تعداد زیادی از سیاستمداران سابقه خبرنگاری دارند. اینجا
می توان بی پرده پرسید که آیا این افراد ، خبرنگارانی بوده که به سیاست
روی آورده اند یا این که در اصل سیاستمدارانی بوده اند که از خبرنگاری به
عنوان پله ترقی استفاده کرده اند.
در جوامع غربی به طور سنتی از رسانه به عنوان رکن چهارم یاد می شود. قبلا
سه رکن دیگر شامل کلیسا، نخبه سالاری و بقیه جامعه می شد اما امروزه ایده
"چهار رکن" قوه مجریه (دولت)، قوه قضاییه (دادگاه ها) ، روحانیت و نیز
رسانه را در بر می گیرد که در آن رکن چهارم – رسانه به عنوان یک ترازو عمل
می کند که از شهروندان عادی در برابر سو استفاده احتمالی از قدرت و نیز
حاکمیت مطلق سه رکن دیگر دفاع و پشتیبانی می کند. این ایده که خبرنگاران
از حقوق مردم عادی دفاع می کنند برای جوانان به یک دلیل و انگیزه اصلی
برای خبرنگار شدن تبدیل شده است.
میل به آگاهی:
کنجکاو بودن بخشی طبیعی از شخصیت بیشتر افراد و البته که یک خصلت حیاتی و
لازم برای هر خبرنگاری است. خیلی از مردان و زنان با این هدف وارد عرصه
خبرنگاری می شوند که در مورد جهان پیرامون و مرتبط با خود بیشتر بدانند
بدون این که به تخصص در زمینه های مطالعاتی محدود نیازی باشد.خیلی از
منتقدان خبرنگاران را به سطحی نگری متهم می کنند در حالی که به واقع حرفه
خبرنگاری ، افرادی را که به زمینه های مختلفی گرایش دارند، جذب خود می کند.بیشتر خبرنگاران اغلب در مورد مسائل زیادی به مقدار اندکی دانسته دارند نه این که در مورد یک مسئله خاص خیلی آگاهی داشته باشند.
خبرنگار ميتواند با قلم رسا و بينش روشنگرايانه خود آينده جامعه را
لطيفتر، صفابخشتر، والاتر و معنويتر جلوه دهد و در مقابل آن، يأس،
ترديد و بدانديشي را به وادي مرگ و نابودي سوق دهد و در نهايت در تحكيم
مباني سعادت و تكوين اساس پيشرفت اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي منشأ خير و
اثر شود.
پسرکی از پدربزرگش پرسید: پدربزرگ در باره چه می نویسی؟
پدربزرگ پاسخ داد: درباره تو پسرم،
اما مهمتر از آنچه می نويسم، مدادی است که با آن می نويسم! می خواهم وقتی
بزرگ شدي، مثل اين مداد بشوی.
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چيز خاصی در آن نديد:
- اما اين هم مثل بقيه مداد هايی است که ديده ام.
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی، در اين مداد پنج صفت هست که اگر به دست بياوری برای تمام عمر به آرامش مي رسی؛
صفت اول: می توانی کارهای بزرگ
انجام دهی، اما هرگز نبايد فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را
هدايت مي کند. اين دست، خداست که هميشه تو را در مسير اراده اش حرکت می
دهد.
صفت دوم: بايد گاهی از آنچه می
نويسي دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. اين باعث می شود مداد کمی رنج
بکشد اما آخر کار، نوکش تيزتر مي شود و اثری که از خود به جای می گذارد
ظريف تر و باريک تر. پس بدان که بايد رنج هايی را تحمل کنی که باعث می شود
انسان بهتری شوی.
صفت سوم: مداد هميشه اجازه می دهد
براي پاک کردن يک اشتباه، از پاک کن استفاده کنيم. بدان که تصحيح يک کار
خطا، کار بدی نيست. در واقع برای اينکه خودت را در مسير درست نگهداری،
تصحیح خطا مهم است.
صفت چهارم: چوب يا شکل خارجی مداد مهم نيست، زغالی اهميت دارد که داخل چوب است. پس هميشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام پنجمين صفت مداد: هميشه
اثری از خود به جای مي گذارد. هر کار در زندگی ات می کنی، ردی به جای می
گذارد. پس سعی کن نسبت به هر کار می کنی، هشيار باشی وبدانی چه می کنی.