استان پنجم - به نقل از وبلاگ شخصی امین فردین : چند سالیه هر وقت از خيابان جليلي كرمانشاه رد مي شوم پلاكاردهايي كه بر ديوارهاي يك ساختمان قديمي خودنمايي مي كنند توجهم را بخود جلب كرده بود.محتواي اين پلاكاردها هم دردناك بود و هم شعفناك.دردناك بواسطه غرق شدن يك هموطن و شعفناك بخاطر يافتن جسد وي .اوج کارش در حدي است که با پلاکادرهايي که ديدم گستره ي کارش از آذربايجان غربي تا همدان و... است . اما كسي كه كار يافتن و بيرون كشيدن اجساد را از عمق درياها و رودها برعهده داشت غواص معروف اما گمنام كرمانشاهي(بهمن پرورش)بود .به سراغ وي رفتم تا سر از كارش در بياورم. مصاحبه اش را با ما بخوانيد:
هر کجا گروه‌‌‌های نجات یا تجسس به بن‌بست می‌خوردند موبایل بهمن پرورش در کرمانشاه به صدا درمی‌آمد و وی با اشتیاق برای نجات دیگران می‌شتافت. موبایلش شبانه‌روز روشن است و به هیچ تماسی «نه» نمی‌گوید. این مرد نه کارمند است و نه حقوق‌بگیر! تنها انگیزه‌اش از عملیات‌‌‌های ایثارگرانه‌اش نجات جان دیگران یا خوشحالی خانواده‌‌‌هایی است که از پیدا شدن جسد جگرگوشه‌هایشان ناامید شده‌اند.
 بهمن پرورش می گوید : تصور اکثر مردم کرمانشاه اين است که من فقط جسد بيرون مي آورم. تازگي ها در وزارت کشور آقاي نجار در حضور تمام استاندارهاي ايران از من تقدير کرد. حاج ابراهيم عزيزي هم آنجا حضور داشت. من 86 نفر را در آبهاي ايران زنده بيرون آوردم.
آمارهایش گرچه باورنکردنی هستند، ولی وقتی تأییدیه‌اش را رو می‌کند با حیرت فقط نگاهش می‌کنیم. یکی از این آمار‌‌ها هم مربوط به ساعات انجام عملیات است، برای او زمستان سرد و تابستان گرم فرقی نمی‌کند، نجات هم شب و روز ندارد، شب‌‌‌ها اتفاقاً فعال‌تر بوده. وقتی همه این ساعت‌‌‌ها و دقایق را کنار هم می‌گذاری عجیب‌‌‌ترین آمار مقابلت قرار می‌گیرد؛ دوازده هزار ساعت عملیات سخت و سهمناک، به زبان ساده‌تر 400 روز عملیات در طول این سال‌ها. باور کردنش شاید مشکل باشد ولی با اسنادش چاره‌ای نداری جز حیرت! در این 400 روز هم خانواده جانباختگان را خوشحال کرده و هم زنده‌‌‌ها و خانواده‌هایشان را! جالب است بدانید این میزان امدادگری، کشف این تعداد جانباخته و نجات این میزان زنده برای یک مرد در همه دنیا نظیر ندارد، او رکورددار بیرون کشیدن اجساد مرده‌‌‌ها و پیکر زنده‌هاست!ازش پرسیدم بهمن پرورش با این همه خدمت‌رسانی چه دارد؟ وقتی این سؤال را می‌کنم، لبخندی می‌زند و می‌گوید: (در کرمانشاه، یک مغازه کوچک دارم که درآمدم از آنجاست.) وقتی تعجبم را می‌بیند، ادامه می‌دهد: «من برای عملیات نجات هیچ پولی نمی‌گیرم، من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم.در این روزگار که ما عموماً مسابقه  ی جمع کردن پول گذاشته ایم بهمن خودش رو برای معنویت بودن پرورش داده .او میگوید : بعضی ها مي گويند به خاطر معروفيت اين کارها را مي کند. من اگر قصد معروفيت داشتم براي پيدا کردن حتي يک غريق پول مي گرفتم و به رسانه ها مي دادم که برايم تبليغ کنند .در یکی از این ماجرا‌‌ها که مهر‌ماه امسال در استان گلستان رخ داده، پس از اینکه 30 غواص و امدادگر نتوانستند جسد غریق را پیدا کنند، وی به تنهایی، با شش روز تلاش شبانه‌روزی، فرد جانباخته را از میان گل‌‌‌های «آدمخوار» بیرون می‌کشد و با همین حرکت به قهرمان استان گلستان تبدیل می‌شود.نجات انسان‌‌‌ها و یافتن جانباختگان تنها همه هنر او نیست. شاید برایتان جالب باشد بدانید او تا حالا چند کامیون و اتومبیل را نیز از آب بیرون کشیده است ...
و شاید جالب‌تر باشد ماجرای بیرون کشیدن اجزای هلی‌کوپتر از آب ؟ در کرمانشاه و اصفهان، پس از سقوط دو هلی‌کوپتر، به آب می‌زند و نه تنها جسد خلبانان شهید را پیدا می‌کند بلکه با غوص‌‌‌های پی‌درپی اجزای هلی‌کوپتر‌‌های کبری و 206 را از آب بیرون می‌کشد.بهمن پرورش در میادین مین هم حضوری چشمگیر داشته است و چند شهید ارتشی و سپاهی را از میادین مین به عقب منتقل کرده است .با همه این اوصاف، هنوز نه کارمند رسمی‌ جایی است و نه بیمه شده است. خودش می‌گوید: من کارمند نمی‌شوم چون دستم را می‌بندد. باید وقتم را آزاد بگذارم تا هر موقع به من نیاز بود آماده خدمت‌رسانی باشم
این مرد کرمانشاهی، باز هم سند رو می‌کند. وی حداقل 20 بار تا یک قدمی مرگ رفته و زنده برگشته: «خواست خدا است، من از مرگ نمی‌ترسم ولی فکر می‌کنم زنده‌ام بیشتر به درد بخورد. به همین دلیل هم خدا صلاح نمی‌داند جان من را بگیرد.»سال 90 برای بهمن یک ویژگی‌ هم داشت . اگر چه تلاش او برای چهره ماندگار شدن پدرش نتیجه‌ای نداشت ولی خودش پس از بررسی‌‌‌های کارشناسی شهروند نمونه شد. شاید این تشویق کوچکی برای قهرمان قصه ما باشد
به آخر حرف‌هایش که می‌رسد با لبخندی بر لب و آرامشی عجیب می‌گوید: "مطمئنم روزی در آب می‌میرم!" ولي آقای پرورش! همه ما می‌دانیم که پهلوانان نمی‌میرند