کدام کاندیدای ریاست جمهوری میداند «اورامانات» کجاست؟
استان پنجم - هر چه به انتخابات ریاستجمهوری نزدیک میشویم، تعدد کاندیداهای این انتخابات بیشتر میشود؛ تعددی که برخی با رویکرد توهم توطئه، آن را نقشهای سیاسی برای ضربه زدن به نظام میدانند؛ اما آنچه در میان این تعدد گم شده، اینکه کسی نمیپرسد حداقل صلاحیت لازم برای کاندیدای ریاست جمهوری چیست ؟به گزارش «تابناک»، تعدد کاندیداها که به زعم برخی نقشهای برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی است، خود به خود پدیده بدی نیست، اما چند درصد این کاندیداها حداقل صلاحیت لازم برای این کار را دارند؟ این صلاحیت ها را باید با سئوال از کاندیدها پرسید و به جمع بندی رسید.
مثلا به عنوان نخستین پرسش باید از کاندیداها پرسید چند نفر این کاندیداها ایران را میشناسند؟ سئوالی که در نگاه اول سئوال ساده ای است و هرکسی جوابی قانع کننده برای آن دارد. اما پاسخ این سئوال آمیخته به شناخت ایران و مسئولیت پذیری در قبال آن است و البته منظور هم این نیست که رئیس جمهور باید شهر به شهر ایران را بشناسد که شناخت به تنهایی کافی نیست. بلکه سخن این است که یک رئیس جمهور نه در انتهای دوران ریاست جمهوری، بلکه از زمانی که عزم کاندیداتوری کرد، باید تصویری از کلیت ایران همراه با حس مسئولیت پذیری در قبال جزءجزء آن داشته باشد.مثلا بداند وقتی در تهران نشسته است و برای حذف رقیب، بر یک سیاست اقتصادی غلط را تاکید می کند، باید بداند این تصمیم بر ماهیگر جنوبی چه تاثیری دارد! باید بداند هر تصمیم او بر دورترین مناطق شرقی ، غربی ، جنوبی و شمالی این کشور تاثیر دارد و زندگی مردمان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. شناخت ایران و مردمانش فقط برای همدردی کن با آنان نیست. برای گریستن بر وضعیت آنان هم نیست، برای سهیم کردن آنان و شرایط شان در تصمیم گیری های دولت هاست و گرنه کیست که نداند در هنگام تصمیم گیری هایی که عمدتا جناح های سیاسی دولت و دیگران در تقابل با هم انجام می دهند، این همان مردمند که دیده نمی شوند.
حال رئیس جمهور چنین ایرانی قاعدتا باید برای اداره این کشور آن را بشناسد. باید بداند اورامانات کجای ایران است. وقتی درباره ابوموسی صحبت میکنند، بدانند که تنها درباره یک جزیره صحبت نمیکنند. بدانند در مورد چند صد نفر ایرانی ساکن آنجا صحبت نمیکنند. یک کاندیدای ریاست جمهوری باید مرزهای این کشور را بشناسد. باید بداند وقتی در مورد ایران صحبت میکند و یا میخواهد رئیس جمهور ایران باشد، باید بداند که ایران در حد فاصل چه کشورهایی قرار گرفته و وقتی در دفتر کارش از مرز ایران و ترکیه، مرز ایران و افغانستان یا مرزهای دریایی ایران سخن گفته میشود، دقیقا بداند مختصات آن کجاست. یک کاندیدای ریاست جمهوری تا ایران را نشناسد، نمیتواند برای اداره آن تصمیم بگیرد. جغرافیای ایران فقط تهران و چند شهر دیگر نیست. جفرافیای این کشور از سردترین تا گرمترین شهر، از بلندترین تا پستترین، از کوچکترین تا بزرگترین و.... گسترده است.در این باره باید گفت، در میان دستگاههای سیاست خارجی برخی از کشورها، سنتی وجود دارد که یک دیپلمات باید ماهها در مرزهای کشور، در سختترین شرایط آب و هوایی آن کشور و... زندگی کند و بعد به مأموریت دیپلماتیک برود تا بداند که سفیر چه مردمانی است و چه کشوری را با چه شرایط جغرافیایی نمایندگی میکنند.دوران ریاست جمهوری، دوران کسب تجربه نیست که تازه پس از ریاست جمهوری فرد مورد نظر بخواهد ایران را بشناسد. از پیش باید ایران را شناخت؛ وجب به وجب این خاک را لمس کرد و برای آن برنامه داشت.شاید این به عنوان نخستین پرسش، از کاندیداهای ریاستجمهوری، پرسش خوبی باشد. آنان باید پاسخ دهند که چقدر ایران را میشناسند و بگویند که وقتی در مورد گرما و گردوخاک خوزستان سخن میگویند، این وضعیت برایشان قابل درک هست یا نه؟ پاسخ دهند، زندگی در ارتفاعات غرب و شمال کشور را لمس میکنند یا نه و در پایان پاسخ دهند که چه تصویری از ایران دارند؟