نـویـسـنـده: ابـراهـیـم زهـاوی

در تاریخ (1366/12/26) ملت مظلومی در کردستان عراق خود را برای استقبال از فصل گلها و زیبایها آماده می کردند و تنها چیزی که به آن فکر نمی کردند مرگ و وحشت بود. اما این تنها خیال و فکر پاک انسانهایست که امروز رئیس جمهور دیکتاتورشان دستور به جينوسايد آنها را می دهد. در واقع این بزرگترین جينوسايد یک قوم با استفاده از مواد شیمیایی توسط یک حاکم سادیسم بر علیه شهروندان خود بوده است که در طول تاریخ چنین اقدامی هرگز سابقه نداشته است.
در ابتدای بهار (1366/12/26) حکومت بعث عراقی چون شهر حـلـبـچـه را در کنترول پیشمرگه های کُرد و نیروهای سپاه پاسداران دید، تحمل و کنترول سیاسی خود را از دست داد و به حملات شیمیایی روی آورد که در اثر آن بیش از پنج هزار شهروند کُرد در ظرف کمتر از یک ساعت کشته و بیش از هشت هزار نفر دیگر از فرزندان شهر حـلـبـچـه مسموم شدند که تعدادی از آنها در سالهای بعد بر اثر مشکلات ناشی از مواد شیمیایی جان خود را از دست دادند.
هر چند در ابتدا این تراژدی، سیاسیون بعثی برای مخفی کردن جنایت خود تلاش زیادی کردند و طبق معمول کشورهای غربی هم مصلت خود را در سکوت می‌دیدن، بازتاب چندانی نداشت. اما با تلاش شخصیت‌های کُرد و گسیل داشتن ژورنالیست‌های مختلف پس از چندی این جينوسايد وحشتناک به نحوی بازتاب جهانی به خود گرفت که امروز فاجعه حـلـبـچه را در کنار فجایع هیروشیما و ناکازاکی قرار می‌دهند.
حـلـبـچـه یکی از شهرستانهای استان سلیمانیه در کردستان عراق است که در 225کیلومتری شمال شرق بغداد و در 15کیلومتری مرز با ایران واقع شده است. اکثریت جمعیت هشتاد هزار نفری شهرستان حـلـبـچـه را مسلمانان شافعی مذهب کُـرد زبـان تشکیل می دهند و یکی از کانون‌های اسلامی در میان کشورهای آسیایی و مخصوصا عراق محسوب می‌شود.
رفیق السامرایی رئیس پیشین اطلاعات نظامی عراق در مورد بمباران شیمیایی شهر حـلـبـچـه گفته است، جنایات شهر حـلـبـچـه توسط پنجاه فروند جنگنده‌ی عراقی صورت گرفت و محوله‌ی هر یک از این جنگنده‌ها چهار بمب شیمیایی بود. السامرایی گفته بود حمله به شهر حـلـبـچـه به دستور شخص صدام حسین صورت گرفت و پنجاه خلبانی که در این حمله شرکت کردند، کاملا مطلع بودند که هواپیماهایشان حاوی بمب‌های شیمیایی است. در جریان دادگاه جنایات صدام حسین، آخرین پاسخ صدام حسین در باره شهر حـلـبـچـه این بود که کشتار کردها و ایرانیان با سلاح شیمیایی یک ضرورت بود که شخصا دستور آن را صادر کردم.
نگاهی به شهر حـلـبـچـه در (1366/12/26)
که به شهر وارد می شوید انسان خجالت می کشد در مقابل این همه مرده سربلند کند.در کنار پدری پنج فرزند با هم از دنیا بار بسته‌اند.مادری، کودک شیرخواره خود را در آغوش گرفته و بیجان به یک نماد مظلومیت تبدیل شده‌اند.پیرمردی به حالت عادی روی زمین نشسته است. آیا این مرد در کنار این جنازه‌ها بی احساس است؟ نه، او هم خشک شده و مرده است.جمعی از زن و کودکانی که در حال سوار شدن بر ماشینی باری بودند به همان شکل خشک شده بودند.اینجا یک کشتارگاه چند هزار نفری است. شدت این سموم آنقدر زیاد بود که حتی مرغان هوا و احشام نیز در امان نبودند.شب هنگام که برف زیادی باریده بود نزدیک به پنجاه کمپرسی و کامیون مجروحان را به داخل خاک ایران حمل می کردند و از خاک عراق به مراکز درمانی کرمانشاه و سایر شهرها همجوار منتقل می‌کردند.در روزهای بعد پیکر این انسانها را با بیل‌مکانیکی جمع‌آوری و برای دفن به خارج از شهر حـلـبـچـه منتقل می‌شدند. تصاویری که هیچ گاه از ذهن کُــردهــا پاک نخواهد شد. سکوتی تلخ شهر حـلـبـچـه را فراگرفه بود.
علی حسن مجید مسئول استفاده از بمب‌های شیمیایی علیه کُردها عراق بود که به همین دلیل به علی شیمیایی معروف شد. علی شیمیایی در سال 1365 از سوی صدام حسین به عنوان مسئول حزب بعث در منطقه کردستان عراق تعیین شد. نشریه اشپیگل آلمانی در سال 1386 منتشر کرده بود، در یک نوار صوتی که از علی شیمیایی به دست آمده ، وی گفته است : من همه آنها را با سلاح شیمیایی نابود خواهم کرد. علی شیمیایی در سال 1386 به عنوان مسئول حمله شیمیایی به حـلـبـچـه که به موجب آن پنج هزار نفر کشته شد به اعدام محکوم شد. و برای بار دوم به اتهام سرکوب شیعیان و نیز به اتهام شرکت در کشتار و آوره کردن شیعیان در سال 1999 به اعدام مجدد محکوم شد که نهایتا در پنجم بهمن ماه 1388 اعدام شد.