حق محوری یا شخصیت محوری
الحق
مع علی و علی مع الحق یدور حیث ما دار
مع الوصف، تشخیص حق از باطل آسان نیست؛ بلکه نیازمند به درکی عمیق می باشد تا واقعیات موجود را کشف کند و بر اساس آن واقعیات اظهار نظر کند؛ وقتی که ما حق را پیدا کردیم، آن موقع هر کس که حول این محور بود او هم حق است و هم حق گو. و اگر نه، درصورتی که شخصیت افراد و اشخاص را محور و معیار حق و عدالت قرار دادیم در اکثر مواقع منحرف و حیران می شویم و احتمال اینکه به بیراهه کشیده شویم زیاد است. چون که شخصیت تمامی انسان ها در تمامی مراحل زندگی و اجتماعی یکسان نیست؛ بلکه عده ای هستند که خود را با هر نوع وضعیت و موقعیتی وفق و تطبیق می دهند و در واقع استقلال رأی ندارند و دنبال شهرت هستند. در مقابل عده دیگری هستند که ثبات شخصیت دارند و وقتی حق را تشخیص دادند تحت هیچ شرایطی خائن به عدالت و ارزش ها نیستند. در طول تاریخ سیاسی اسلام، به دست گرفتن حکومت توسط غیر معصوم در زمان حضور امامان معصوم(علیهم السلام) دلیلی بر این ادعاست که آنان خود را مستحق حکومت کردن می دانستند نه دیگران را؛ لذا می طلبد که حق محور باشیم، نه شحصیت محور. به امید روزی که تمام مسلمانان جهان متّحد و متّفق شوند و همگی زیر پرچم عدل منتظر(عج) جمع شده و باطل را نابود سازند. ان شاء الله...
حق با کردار مردان سنجیده نمی شود؛ بلکه این کردار آنان است که باید با معیار حق سنجیده شود. علی(ع)
حاج اکبر جوهری
با دقت نظر در سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) می بینیم وقتی حضرت علی(ع) در
زمان خلافتش خواست با خوارج وارد جنگ و مبارزه شود بعضی از یاران و دوست
داران حضرت دچار شک و تردید شده بودند که آیا حق با علی(ع) است و او راست
می-گوید، یا نه، حق با خوارج است.در این رابطه حضرت محمد(ص) فرموده
اند:«انّ الحقّ لا یعرف بالرّجال، فاعرف الرّجال بالحق»(البیان
والتبیین،ج2،ص211) یعنی حق با کردار مردان سنجیده نمی شود؛ بلکه این کردار
آنان است که باید با معیار -حق سنجیده شود. یا به عبارتی دیگر آیا حق را می
خواهید با اعمال افراد بشناسید یا نه، اعمال آنان را با معیار و میزان حق.
می توان اذعان کرد که در جامعه کنونی هم اینگونه حوادث تکرار شده است و می
شود و هرکس ندا سر می دهد من حق هستم و استنباط و فهم من از هر چیزی عین
حق است و اظهارات دیگران ناحق. این خود باعث سردرگمی عوام مردم شده است و
می شود. به گواهی تاریخ، خوارج هم در رعایت مسائل دینی و هم عبادت پیشگام
بودند؛ لکن استنباط غلط خویش را از دین، عین دین دانسته و تنها خود را دین
دار و دین شناس قلمداد می کردند و بقیه را مرتد!مع الوصف، تشخیص حق از باطل آسان نیست؛ بلکه نیازمند به درکی عمیق می باشد تا واقعیات موجود را کشف کند و بر اساس آن واقعیات اظهار نظر کند؛ وقتی که ما حق را پیدا کردیم، آن موقع هر کس که حول این محور بود او هم حق است و هم حق گو. و اگر نه، درصورتی که شخصیت افراد و اشخاص را محور و معیار حق و عدالت قرار دادیم در اکثر مواقع منحرف و حیران می شویم و احتمال اینکه به بیراهه کشیده شویم زیاد است. چون که شخصیت تمامی انسان ها در تمامی مراحل زندگی و اجتماعی یکسان نیست؛ بلکه عده ای هستند که خود را با هر نوع وضعیت و موقعیتی وفق و تطبیق می دهند و در واقع استقلال رأی ندارند و دنبال شهرت هستند. در مقابل عده دیگری هستند که ثبات شخصیت دارند و وقتی حق را تشخیص دادند تحت هیچ شرایطی خائن به عدالت و ارزش ها نیستند. در طول تاریخ سیاسی اسلام، به دست گرفتن حکومت توسط غیر معصوم در زمان حضور امامان معصوم(علیهم السلام) دلیلی بر این ادعاست که آنان خود را مستحق حکومت کردن می دانستند نه دیگران را؛ لذا می طلبد که حق محور باشیم، نه شحصیت محور. به امید روزی که تمام مسلمانان جهان متّحد و متّفق شوند و همگی زیر پرچم عدل منتظر(عج) جمع شده و باطل را نابود سازند. ان شاء الله...
حق با کردار مردان سنجیده نمی شود؛ بلکه این کردار آنان است که باید با معیار حق سنجیده شود. علی(ع)
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ ساعت توسط داود امامی
|